خودم بودم که گم شدم

فصل جدید زندگی من :)

خودم بودم که گم شدم

فصل جدید زندگی من :)

عناوین یادداشت‌ها

  • [ بدون عنوان ] شنبه 2 تیر 1397 12:26
    اینجا امنیت بیشتری داره ! میشه هم عصبانیتتو بنویسی و بدونی هیچی نمیخونشون بعدا هم نباید پاره شون کنی و بسوزونی
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 25 اردیبهشت 1397 09:50
    هیچی !
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 19 فروردین 1397 09:46
    شاید قشنگتر این بود که من بهتر و خوبتر به اطرافم دقت کنم بدونم ک راه دراز یرو در پیش دارم و پله پله به بالا برسم و اه از دست تصحیح پایان نامه عجیبم !
  • عید دیدنی پنج‌شنبه 24 اسفند 1396 10:38
    شمام فک میکنین عید دیدنی یه کار مسخره اس ،عیدی تون کارت به کارت کنین باب
  • اعتیاد دوشنبه 21 اسفند 1396 09:59
    اینکه خودت یواشکی میدونی اعتیاد داری به غذا به اینکه روتین باشی اینکه فقط روزات شب بشه و اینکه نیمچه هدفت رو زیر پا بزاری ک روال عادی ت بهم بخوره یه جور جدا ل عجیب توی من به وجود میاره ک باعث میشه یواشکی شروع به مردن کنم!
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 20 اسفند 1396 08:31
    از یه جایی به بعد حتی حوصله ارزوهاتم نداری ! بعد تازه میفهمی ک اون ارزوهام برات مهم نیستن بیا کمی بیشتر غر بزنیم :))
  • اینکه چقد بده اینستگرام هست شنبه 19 اسفند 1396 10:46
    اینکه ایقد بده ک اینستاگرام هست ک میخوای بنویسی باید فکر هزارتا حرف و حدیث کنی و مخصوصا اگه من بسیار تا بسیار گوشی هستی ! اینکه فکر میکنی نباید حرف بزنی تا قضاوت نشی نباید حرف بزنی تا یادشون نمونه تا رفتارشون عوض نشه ک انتخابت زیر سوال نره اینکه روزای اخر خونه بابات موندن رو باید لذت بببری باید به فکر چیزای خوب باشی...
  • من آمده ام که باز ! بنیادکنم دوشنبه 30 شهریور 1394 17:36
    اینکه بهسریال معتادی و خوراکی هم! اینکهبرات تعریف شده یکی ازت طلب کار باشه ! اینکه لیست وسایلی میخوای خیلی بیشتر از اونین پولشو داشته باشی انتخاب واحدی که گذشته
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 8 مرداد 1394 11:25
    صدای جدیدی رو میشنوم آدمهای جدیدی که خاطرم رو سیقل میدن میشه بهشون تکیه کرد میشه دوسشون داشت آدمی که هست خوب پاک روشن با اعتماد...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 28 خرداد 1394 09:13
    من توقع معجزه ندارم ! من فقط کمی میترسم، همین از دوری از اینکه دستم را نگیری از این خرداد که نفس های آخرش آزار میدهد ...
  • 371 یکشنبه 3 خرداد 1394 19:01
    آیا شما هیچ کاری را دوس ندارید ؟ آیا شما تماما تلاش میکنید که کاری را دوس ئاشته باشید ! آیا شما از بی پولی رنج میبرید ؟ از رشته تحصیلی انواع مقاطع تحصیلی چطور ؟ بله شما به مرض بنده عزیز دچار شده اید
  • قانون سه‌شنبه 1 اردیبهشت 1394 12:54
    آیا شما به قانون جذب اعتقاد دارید ؟ به قانون دفع چطور ؟
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 25 فروردین 1394 09:18
    من اینجا نشسته ام و ارزو های دور و درازی را در سر می پرورانم و در اخر میدانم که کسی که زحمتش را کشیده برنده این ماجرا میشود ....
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 17 فروردین 1394 10:45
    میتوان ایا به دل دستور داد ؟ کفش های دلخواهمو بعد از سه سال پیدا کردم! و کاملا با کیف و مانتو و کفش گلگلی به سر کار میرم و لذت میبرم .... آیا میشه 15 % از طرف مقابلت خوشت بیاد ؟ من ادمیم ک همیشه ادما رو میبنم حداقل 50 % دوستشون دارم !
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 25 اسفند 1393 16:55
    من چیزی از موبایل سرم نمیشه همین که وایبر داره کافیه...
  • شاید من چهارشنبه 20 اسفند 1393 11:38
    شاید من قوی تر از هر چیزی میتوانم باشم شاید من وابسته باشم شاید من بیشتر از هرچیزی به دنبال موقعیت های استیبل باشم شاید من نباید اینهمه شاید ها ی ذهنم بیشتر باشه دلم آغوش عمیقی میخواهد برا فهمیدن عشق تو دل های بیشتری میطلبم برا تپیدن برایت که وقتی می ایی لشکریان قلب من با ضربه های بطنشان زمین لرزه عظیمی به پا کنند و...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 18 اسفند 1393 16:51
    ارزوهازیادن و حسرت انگیز همیشه اینکه النگو بپوشم بدم میاد از اینکه من بشم یه گاو صندوق متحرک دلم هیچی رو نخواد جز حلقه طلایی رنگی به دور مچ ! زن ها ادم های عجیبی هستن با دل هایی قد گنجشیک
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 28 بهمن 1393 10:53
    زندگی همینه اتفاقایی خوب اتفاقای بد شادی کوچیک و غصه های که مث کک میفتن به جونت ! ودلایی ک زود همه غم های دنیا رو فراموش میکنن ... دیروز یکی بهم گف که خیلی خوشحاله با من دوسته و من بسیار ذوق زدم!.. دوستم:میدونی چرا ب تو غر زدم؟ من: نه دوستم: چون تو تنها کسی هستی نمیپرسی کی..چی .. چرا... احساس ذوق دو چندان از اینکه...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 4 بهمن 1393 12:06
    ارزو های بزرگتری باید داشته باشم خواسته های بیشتری من باید طمع کار بشم ...باید دروغ های بیشتری یاد بگیرم و از همه واجبتر باید بیسکوییت های میز همکارم را کف برم! حرف هایم را بفهم گویا و کم شهرهایم را بخوان کوتاه و غم...
  • من یکشنبه 28 دی 1393 12:26
    عجیب است که من ایقدر دلتنگ توام ! عجیبتر ان است که من برایت بی تابم ... سعی در بازی کردنم با زندگی کم شده شاید نباید من ایقد جا بجا بشم شاید باید سکان بندازم همیجا بعد اگه خوب نبود برم نه اینکه برم بعد به اینجور بشم طمع توی به دست اوردن یک توهم فقط زیر پایت رو خالی میکنه ّ!
  • هی کار جدید چهارشنبه 24 دی 1393 11:35
    شاید من نمیدونم چی میخوام شاید من نمی تونم شاید من ادم یکجا موندن نیستم از کجا معلوم نیس همش تقصیر من نباشه احساس بدی دارم احساس شبیه کسی که با لنگه کفش سیندرلا داره دنبال معشوق زیبایش میگردد برایم عجیب است اینجا ساکته کسی نمیاد غر بزنه بذام عجیبه دارم بر میگردم به قبلترم برام عجیب یه ادم از من برا خودش ناراحته ! چرا...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 15 آذر 1393 11:03
    اینکه سطح توقعتو بیاری پایین خیلی خوبه خیلی خوشحال میشی در اکثریت مواقع ! اما در کنار باید بلد باشی که حقوقتو ه بقیه بفهمونی ازش بتونی دفاع منی ! و از همه مهم تر اینه که به جای به ساده لوحی بشناسن به مهربونیت و بقیه چیا شناسن ! پ ن :بسیار دلم تنگ است!
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 8 مهر 1393 09:19
    دقیقا هر دفعه همین جا بازی رو میبازم! هیچ وقتم یاد نگرفتم از این مرحله رد شم...شاید به خاطر اینه که تا این مرحل اشنام خوب قلق اشو بلدم... احساس اشنایی میکنم .. اره من از چیای جدید میترسم از ادمای جدید دوستای جدید رشته جدید کار جدید
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 30 شهریور 1393 18:48
    این منم که به بقیه یاد میدم چقد تو ی زندگی من دخالت کنن!
  • من! شنبه 15 شهریور 1393 11:23
    ارزوم اینه اشتباه شده باشه! بعدبیفتم توی خودم میدونم چی شده میدونم یه چیزی این وسط هست امان از رووزی حودم این وسط باشم!
  • نقاط ضعف سه‌شنبه 21 مرداد 1393 09:33
    کار ها همیشه به کیفیتی فک میکنی پیش نمیرن بعد چندتا مسیله پیش میاید تو توی یه کار ضعیف بودی یا تو ضعیف بودی....و اینگونه همه انرژیتو یهو میکشه و توبی انگیزه تر ز قبل میشی.. من از اون دسته ادم های کاما انتقاد ناپذیرم
  • سومین! چهارشنبه 18 تیر 1393 15:27
    گویا کمن حرفای که امروز میشنوی ! اما این این یازده حرف منو به حد جنون میرسانند
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 10 تیر 1393 18:13
    از صب که از خواب بیدار شدم 3 حرکت داشتم 1-رفتم w.c 2-لب تابمو زدم به شارژ و3- خوابیدم! خوشحالم که لیسانس دارم و اینقد ادم به درد نخوریم! معلم علو م سو راهنماییم همیشه میگف تو مث فرقونی یه چرخ داری این کار و اسون میکنه اما همیشه باید یکی باشه که هلت بده ! -یافت می نشود گشته ایم ما! چجوری میشه حس خودخواهیت و کمی تقلیل...
  • لیسانس سه‌شنبه 3 تیر 1393 09:28
    خیلی ممنون که منو همیشه حمایتم کردین
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 8 بهمن 1392 11:41
    اینقد زندگی خوب و بد داره که ادم نه خوبشو میپذیره نه بد شو باید ! محیط کاری بد یک ارزوی ارشد بر دل مونده بی پولی بی مدرکی! غذای خوب ! خونه خلوت رفت و امدای بسیار کم! و امان از دور ی دوستی !